قبل از خواندن:
۱) در خبرها خواندم در شبکه های اجتماعی کمپینی به نام تقوا در دنیای مجازی تشکیل شده است. یادم آمد که وقتی این متن را با موضوع تقوا در دنیای مجازی برای جایی نوشته ام.
۲) من برای نوشتن این متن پول گرفته ام و کلا این گونه حرف ها بزرگ تر از دهان من است. همین.
بسم الله الرحمن الرحیم
اول: آنکه گفت حقیقت و مجاز، حقیقت دیگری جز آنچه ما میپنداریم را قصد کرده بود و مجاز دیگری غیر آنچه ما مجاز میپنداریم. حقیقتِ حقیقت از نگاه او آن بود که یکی بود و هیچ نبود جز او، وحده لا اله الّا هو. جز وجه ذوالجلال او بود که نبود و مجاز بود. بعدها بود که مجازیها برای خود حقیقتی قائل شدند. دنیایشان را جدی گرفتند و همان مجاز محض را به حقیقی و مجازی تقسیم کردند. خورشید را به فراموشی سپردند و برای سایهها اصالت قائل شدند و ما فریب واژهها و سایهها را خوردیم. دنیای حقیقی دنیای خورشیدی او بود و دنیای مجازی عالم سایههای وهم آلود ما. آنکه میگفت از کویر مجاز به خنکای حقیقت کوچ کنید از هجرت الی الله میگفت که ” انی مهاجر الی ربی انه هو العزیز الحکیم “.
دوم: آنکه گفت عالم محضر خداست با عینکهای ما عالم را تکه تکه نکرده بود. او همهی همهی عالم را میگفت. آفاقش را و انفسش را. ازلش را و ابدش را، زمینش را و آسمانش را، غیبش را و شهادتش را، پنهانش و پیدایش را، ما تبدون اش را و ما تکتمون اش را. و آنچه ما حقیقی نامش میدهیم و آنچه مجازی صدایش میکنیم را. و همو که گفت در محضر خدا معصیت نکنید منظورش این بود که در محضر خدا معصیت نکنید.
سوم: آنکه گفت تقوا، تقوا را برای همیشه و همه جا میخواست و آنکه گفت نفس، نفس را در همه جا میگفت و آنکه از خطر شیطان گفت از خطر شیطان در همه جا گفت. همه جا بی آنکه لحنش در گذر از دنیای حقیقی – به قول ما – به سوی دنیای مجازی – به قول ما – تغییر کرده باشد. گفت اتقوا الله و رعایت تقوای الهی را در مجازپنداری های ما هم میخواست. گفت مراقب هوای نفس باشید که ان النفس لأمّاره بالسّوء و دلش میخواست در آوردگاه های امروز زندگی نیز تازیانهی تقوا بر گردهی نفس رام نشده نشسته باشد و مهارش در دست گرفته شده باشد.
آنکه گفت گناه، همهی گناهان را میگفت. اگر دروغ را گناه میدانست فرقی میان دنیای حقیق و مجازی نمیگذاشت، اگر تهمت زدن و تهمت شنیدن را حرام خوانده بود فرقی میان حقیقی و مجازیاش نگذاشته بود. اگر از تیرهای شیطان ما را بر حذر میداشت نگران چشمهایی که در مقابل دنیای مجاز پنداشته در تیررس کمان داران شیطان قرار داشتند هم بود. او فریب واژهها و سایهها را نخورده بود.
چهارم: آنکه گفت مباد که گناه در نظرتان کوچک جلوه کند دلش برای دنیایی میتپید که گناهان در آن کوچک جلوه میکردند و ما به بهانهی مجازی بودنش انبوه گناهانی که با آنها دست و پنجه نرم میکردیم را به هیچ میگرفتیم. و آنکه گفت مبادا گناه برایتان عادی جلوه کند دلش برای روزگاری میتپید که دل ما برای دوری از گناه نمیتپید. او ساحتی را میدید که ما از شدت رواج و معمولی بودن گناه از اساس در گناه بودن گناه شک کنیم و به آن خو بگیریم و عادت کنیم.
پنجم: آنکه گفت از گناه بپرهیزید میگفت از همهی گناهان بپرهیزید. او گناه را فقط در تماشای صحنه ای شهوت آلود خلاصه نکرده بود آن چنان که ما خلاصه کردیم. او غیبت کردن و غیبت شنیدن را گناهی عظیم و نابخشودنی میدانست و میدانست که در دنیایی که ما مجازیاش خواندهایم چقدر غیبت بر زبان آورده میشود و چقدر غیبت شنیده میشود. او آبروی انسانها را ناموس خود میدانست و میدانست که در دنیای مجازی ما چقدر به ناموس الهی تعرض خواهد شد. او بر زبان آوردن و نشر آنچه نمیدانیم را گناه میدانست و میدانست در دنیای مجازی پنداشتهی ما چه حرفها که ما میان هزارن و بیشتر نفر اشاعه میدهیم بی آنکه از راست و دروغش پرس و جو کرده باشیم.
آنکه خود را ستار میدانست و پرده برداشتن از لغزشهای دیگران را تعرض به ستاریت و پرده پوشی خودش میدانست میدانست که در دنیای مجازی ما چه آبروهای عزیزی که بر زمین ریخته خواهد شد و چه حریمهای محترمی که شکسته خواهد شد و چه خبطهایی که میبایست نادیده گرفته میشدند اما در دنیای مجازی ما جار زده میشدند و چه کوس های رسوایی کسان که فریاد بر داشته میشدند. آنکه گفت همدیگر را به تقوای الهی فرا بخوانید میدانست که روزگاری در دنیای مجازی ما دعوت به گناه یک فضیلت پنداشته میشود.
ششم: آنکه میگفت از لغو بپرهیزید که نشانهی آنانکه مرا دوست دارند و من نیز آنان را دوست دارم آنست که از لغو دوری میکنند چنان که نشانهی بهشت من آنست که از لغو در آن خبری نیست، پرهیز از لغو را همیشه و همه جا دوست داشت. او لغو را بیهودگی و دوری از یاد الهی میدانست و میدانست که ما در دنیای مجازی پنداشته شده مان چقدر با لغو و بیهودگی دست و پنجه نرم میکنیم، چقدر حرف بیهوده و لغو میزنیم، چقدر حرف بیهوده و لغو میشنویم، چقدر بیهوده و لغو میبینیم و چقدر لغو و بیهوده نفس میکشیم.
هفتم: آنکه گفت الفرصه تمرّ مرّ السحاب و از گذرانی لحظهها و فرصتهای عمر آدمی در دل تند بادها و توفانهای روزگار سخن میگفت نگران ابرهای عمر و فرصتی که در پای دنیای مجازی هبا و هدر میشوند هم بود و آنکه گفت در اولین شب خفتن در قبر به جد از ما خواهد پرسید که عمرک فیما افنیت، عمرت را در چه و با چه و چگونه گذراندی لحظههای هبا و هدر کردن عمر در دنیای مجازی را هم عمر میدانست و وعده داد که از آنها بازخواست میکند.آنکه گفت ذره ذره همه چیز را محاسبه میکند و مثقال مثقال همه چیز را به میزانش میآورد حواسش به ذره ذره و مثقال مثقال حرکات و سکنات ما در دنیای مجازی پنداشته شده مان هم بود.
هشتم: آنکه گفت دوری از یاد خدا نکبت و ملالت و کسالت است دلش میخواست کسی جایی کنار حرفهای سایهها که افسردگیها و بی رغبتیهای ما از پس سر و کله زدن با دنیای مجازی را نتیجهی کم تحرکی و سکون بیش از حد یا زل زدنها و خیره شدنهای خارج از قاعده میدانند بگوید این همهی ماجرا نیست. آنکه گفت “و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا” هرچه انتظار میکشید درهای و هوی دنیای مجازی کمتر ذکر خود میشنید و چقدر دوست داشت که در همان دنیای مجازی انسانها باران ذکر او باریدن بگیرد تا از پسش رنگین کمان آرامش و اطمینان قلبها طلوع کند. آنکه گفت الا بذکر الله تطمئن القلوب فرقی میان ذکر خدا در کجا و چگونه اش نگذاشته بود.
نهم: آنکه گفت تقوا برکت به بار میآورد تقوا در دنیای مجازی را هم گفت. آنکه یوسف را به خاطر یاد خدا و گریختن از هوای نفس و شیطان در دربار مصریان عزیز عالم کرد دلش برای یوسفهای دیگر هم تنگ میشد. آنکه گفت آغوشش به سمت توبه کنندگان باز باز است در دروازههای دنیای مجازی هم آغوش گشود و فرار از چنگ مکر زلیخا آباد دنیای مجازی را همسان فرار از چنگ زلیخای مصریان عزیز میپنداشت. آنکه گفت «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب » روزگاری را هم میدید که تقوای او در شرایطی رعایت میشود که برای رعایت کنندگان مجال همه جور گناه و خطا فراهم است اما ذکر و یاد او به همهی گناهان پشت پا می زند. آنکه گفت مثنی و فردی برای خدا قیام کنید و خواننده و دعوت کننده به سمت خدا باشید قیام و دعوت برای خدا را همیشه و همه جا دوست داشت. و آنکه دلش طهارت عالم را میخواست طهارت عالم مجازی را هم میخواست و آنکه خدا بود خدای همه جا بود.
همین
با اینکه سفارشی بود و برای نوشتن این مطلب پول گرفته بودی اما استفاده کردیم!