بسم الله الرحمن الرحیم
تعدد و کثرت دل به هم زن نامزدهای تصدی پست ریاست جمهوری، بیش از آنکه یک آفت سیاسی باشد یا همانند آنچه این روزها در افواه عموم میگذرد طنزی تمسخر آمیز به نظر برسد، پیش قراولی است که از یک بحران بزرگ در کشور خبر میدهد؛ بحران نزاع قدرت.
مسأله ی ریاست جمهوری، به خودی خود مسأله ی چندان مهمی نیست. همه چیز با یک تشر و اخم رهبری خاتمه مییابد. آنانکه باید بمانند میمانند و آنانکه باید بروند میروند. تفنگ هیچ کدام از آنهایی هم که فکر میکنند برای به کرسی نشاندن حرف خود چیزی در دست دارند تیر ندارد. تفنگ سر پر دست کس دیگری است که به موقعش حضرات را سر جای خود خواهد نشاند، چه دیر و زود داشته باشد و چه سوخت و سوز. دعوای اصلی بر سر به دست گرفتن همین تفنگ سر پر شکل خواهد گرفت. دعواهای فعلی، بازیهای دور مقدماتی هستند.
دعوا بر سر تقسیم قدرت و منفعت است. اگرچه ریاست جمهوری تبدیل به عروس هزار دامادی شده است که افراد برای رسیدن به کابینهاش حاضر به پراخت هر کابینی هستند، اما این همهی ماجرا نیست. کشوری که اینقدر داعیه دار و خواهان قدرت جایگاه و مقامی در حد ریاست جمهوری دارد، کم داعیه دار و خواهان مقام و جایگاه رهبری ندارد؛ راستی قدرت و نفوذ و اختیارات رهبری کجا و قدرت و نفوذ و اختیارات ریاست جمهوری کجا؟
دل خوش داشتن به ساز و کاری که در قانون برای انتخاب رهبری پیش بینی شده است و یک بار نیز تجربهی خود را به خوبی پس داده است نهایت ساده انگاری است. نه تجربهی نخست به این سادگیهایی که شاید امروز تصور میشود بوده است و نه آن تجربه دیگر تکرار شدنی است. واقعا گمان میکنید روزگاری که قضای الهی چنین موقعیتی را ایجاب کند همهی این حضراتی که انبوه اختلافات و کثرتها و نزاعها و دعواهایشان آسمان زندگی این مردم را غبار آلود و تیره و تار کرده است، در کمال صلح و سلامت و آشتی کنار هم مینشینند و بی توجه به منفعت طلبیها و قدرت جوییهای همیشگیشان اصلحی را بر می گزیینند و یا به اصطلاح اهل فن کشف میکنند و همگی دست بیعت در دست او میگذارند و سر اطاعت در کف او مینهند؟
روزگاری که قضای الهی چنین امری را برای این مردم بخواهد، اگر همان قضا معجزه وار چهره ای بکر و فرشته گون بر مردم نازل نکند آنگونه که همهی دهانها و دستها و گامها بسته شود، کاری که ارادهی الهی در حق هیچ امتی در طول تاریخ نکرد، و اگر قضای الهی امر را به خود مردم واگذاشت؛ چنانکه سنت او تا کنون بوده است، اهل سیاست کدام تپهی گل کاری نشده ای را برای آن روز مبادا باقی گذاشتهاند که آوردن نامش به عنوان گزینه ای برای تصدی این جایگاه، انبوهی از پروندهها و تهمتها و ناسزاها و انگها و وصلهها را به همراه نداشته باشد؟
معدود نامها و چهرههایی که ممکن است به ذهن خطور کنند، برای رهبری که هیچ، اگر امروز برای جایگاه به مراتب نازلتر و کم ارزشتری همچون ریاست جمهوری مطرح شوند، موجهایی از همه سو در مخالفت با خود خواهند دید که از دریای متلاطم و طوفانی قدرت و سیاست برای آنان همه جور خس و خاشاکی از فسق و فجور و انحراف و فتنه زدگی و بی لیاقتی و بی عرضگی و تند روی و کند روی به ارمغان خواهد آورد. رهبرشدنشان بماند.
رهبر بعدی را خبرگان قوم انتخاب میکنند؟ راستی حرف این خبرگان قوم امروز چقدر خریدار دارد؟ انتخاب و کشف رهبری پیشکش! اگر این خبرگان قوم امروز کسی را به عنوان اصلح ریاست جمهوری پیشنهاد دهند چه واکنشهایی در انتظارشان خواهد بود؟ راستی از خبرگان قوم کسی هم مانده است که حضرات پنبهاش را نزده باشند و پنبهی زدهاش را به باد نداده باشند؟ از خبرگان قوم کسی هم مانده است که خط و ربط و گرایش و میلش هویدا نشده باشد و اهل فن ندانند با که می میخورد و با که سر گران دارد؟
باید باشیم تا صبح دولتمان بدمد. این حجم از اختلافات و دعواها هنوز از نتایج سحر است. بر این باورم روزهای سختی در پیش خواهیم داشت. خدا به خیر کند. همین
هشت سال احمدی نژاد!
http://sibsorkh313.blogfa.com/
از نگاه یک سوم تیری که بهاری نشد و فدائی سید علی ماند.
خوشحال می شم نظرتان را ذیل مطلب ببینم
یا علی…
شما را نمیشناسم. اما این را از باب تیری در تاریکی میگویم.. حاضرت عالی اسم چند تا از آقایان خبرگان را بلدید از حافظه بگید که میفرمائید ” از خبرگان قوم کسی هم مانده است که خط و ربط و گرایش و میلش هویدا نشده باشد و اهل فن ندانند با که می میخورد و با که سر گران دارد؟ ”
ممنون میشم عدد بگید!
یادم هست تا میشناختمت همینطور بودی؛ درغدغه مند، شاعرپیشه، در آرزوی نشست و برخاست با بزرگتر از هم قد و قواره هایت! و درشت گو و پر گو و خمار و گاهی فحش به دهن! فرقی نمی کند که یک روز به نام دفاع از ولایت یک استاد اخلاق تمام عیار را جلوی شاگردانش سکه یک پول کرده باشی یا سالهای دیگر همان به اصلاح خودت ولی را جلوی دوست و دشمن سکه یک پول شمرده باشی! تو همان مسعودی… عجیب انکه ما را یاد احمدی نژاد می اندازی و موسوی! دو آتشه، بی مبنا، بی قرار، شاید فروغلتان در دامن نان به نرخ روز خوری خواسته یا ناخواسته، همه چیز دان، پیر و مراد و پیشگو!!!
تو غیب نگفته ای که مشکلات عدیده ای داریم و خوب دعایی است دعای ختم به خیر شدن ماجرا به دست خدای تعالی…. ما هم همین را می خواهیم آشنای ده ساله! سرکه هفت ساله ای افکار شاعرانه ات که روزی به حراج می رود و معلوم نیست در دکان کدام عطاری باید پیدایت کرد!
از کامنتها معلوم است کسی جان مطلب را نمی گیرد. بیچاره ها، وادی شان با این وادی ها توفیر دارد. تقصیری هم ندارند این چیزها برای گوش هایشان بیش از اندازه غریب و عجیب است. حالا برای کدام باید بیشتر دل سوزاند برای کسی که حرفش را نمی فهمند یا برای آنان که…
پسرم
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی.
با آرزوی سلامتی و عاقبت به خیری.
به ما یاد داده اند که فقاهت تخصصی است شبیه طبابت پس برای ما جمع کثیر نابلدان واجب است که روز واقعه نظر خبرگان قوم را پذیرفته و فقیه برگزیده را ، خود اگر شیطان رجیم هم باشد مطیع باشیم.حکم خدا آن یک بار و دفعه ی بعد و سخت وآسان ندارد. داروی طبیب تلخیش هم دواست.
این را گفتم که بگویم که چگونه برای ما جمع کثیر فقه نابلدان مقام عظمای ولایت فقیه را با رئیس جمهوری مقایسه میکنید؟هر کسی هم که رجل باشد و فوق لیسانسش را گرفته باشد و مورد تایید شورای محترم نگهبان باشد می تواند کاندید شود.نقاط ضعف قیلی ها را هم نداشته باشد که چه بهتر.واقعا این راچه طور می شود با امر خطیر ولایت مقایسه کرد.
نفهمیدم وسط مسخره بازی های ۲+۱ و۳+ ۲ ومابقی دوستان چه شد که فکر روز انتخاب رهبری افتادید.به هر حال برای نظرتان احترانم قائلم .همینکه شاید شما چیزهای بیشتری از آنچه در دلهای روحانیون می گذرد میدانید.اما دعوای روحانیون هم حکایت دیگری است. به ما ملت مربوط نمی شود. دیر و زود دارد ولی خودشان را به وحدت می رسانند یک جوری بالاخره.
از شما بدم می آید. از حس همیشه منفیتان!
دری وری ، همین
فنی تر از آنچه گفته ای را بی بی سی در قالب تحلیل روانشناختی رابطه احمدی نژاد و آیت الله خامنه ای نوشته بود.
عالی! عالی!
تفنگ سر پر را خیلی خوب آمدی!